هستی من امیر حسین

بسمل قشنگ مامان

 پسمل کوچولوی مامان سلام عسلم.جیگر مامانی.ماشالله تو حرف زدنت  اینقده بلا شدی که دوست داریم بخوریمت. علاقه به اسکوتر داری و داداش هم میده تا بازی کنی.کلی شمال باری کردی. و همش منو صدا میکردی که مامان بیا منو و ببین و چون لفظ کلام من ماشالله ماشالله.تو هم فوری میگی بگو ماشالله ماشالله.کلی شمال ماسه بازی کردی و به جای اینکه شن ها رو بریزی تو سطل همه رو ریختی تو سرت و وقتی حموم بردمت کلی ماسه رو سرت بود.عاشق جوجوهایی و هر چی حیون میبینی میگی جوجو.میدویی دنبالشون و میخوای بگیریشون.وقتی ام بریم بیرون این  به قول تو جوجوها که شامل گربه و کبونر و مرغ و ...ببینی دنبال شون میکنی و حتی ساعتها باید صبر کنم تا شما این جوجوها رو کلافه کن...
19 خرداد 1391
1